انسان هزاران سال بود صدای هیچ فرشته ای را نمی شنید. انسان کفران کردو کفر ورزید و جهان را از ابرهای کفر پوشاند. انسان نزد خدا باز خواهد گشت. اما روز واپسین او یوم الحسرة نام دارد و خدا خواهد گفت: قسم به زمان که زیان کردی. حق، نام دیگر من بود!!! بی تو ااینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها،هجری و شمسی همه بی خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشمهای نگران، آینه تردیدند نشد از سایه خود هم بگریزند دمی هرچه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصلها را همه با فاصله ات سنجیدند تو بیایی همه ساعتها و ثانیه ها از همین روز،همین لحظه، همین دم عیدند آشنایی بدان دیده مردم روشنایی درودی چو نور دل پارسایان بدان شمع خلوتگه پارسایی
کلمات کلیدی: