سقراط در خصوص زیبایی اشاره میکند که وقتی چیزی زیباست، یگانه علت آن زیبایی آن است که از «خود زیبایی» چیزی در آن نهفتهاست. به عبارتی دیگر، او برای زیبایی یک منشاء الوهی قائل است، به این معنا که زیبایی را برآمده از یک عرصه یا مکانی میداند. او معتقد است که: ?. زیبایی الوهی است. ?. ماهیت واحد و یگانه زیبایی، همچون یک کلّ متشکل از اجزاء و عناصر متعدد است. این ماهیت یگانه و واحد در درون خود حالتی متکثر و تجزیه شونده دارد. اگر زیبایی را تنها و واحد فرض کنیم، این زیبایی به یک شیء تعلق میگیرد اما ما بسیاری پدیدههای زیبا داریم که از جنبههای متفاوت زیبا هستند و این نیست جز خود زیبایی که در بسیاری پدیدهها حلول میکند. همانطور که در معرفت اسلامیفتبارک الله احسن الخالقین داریم. معنای سقراطی این گزینه به نسبیگرایی ارجاع داده میشود. ?. در مباحثهای که باسیمیاس و کبس دارد (در رساله فیدون که افلاطون آن را از زبان فیدون نقل کردهاست.) به یکی از تعاریف زیبایی که عبارت است از لذت بصری و شنیداری پرداختهاست. مانند تصاویر و چهرههای زیبایی که میبینیم و این لذت از زیبایی است. اساس حسگرایی و تجربهگرایی سقراط در این جا مطرح میشود که اساس زیبایی را در لذت تجربی و حسی تعریف میکند. اما خود لذت در شنیدن و دیدن خلاصه نمیشود، پس زیبایی را میتوان حاصل از سایر افعال نیز دانست. به عبارت دیگر لذت معنوی، لذت تجربی، لذت حسی و غیره. ?. زیبایی از دید سقراط امری ماهوی و ذاتی است، که به صورت عنصر لاینفک و یا یتجزای پدیدهها در آمدهاست، همینطور سقراط آن را عارضی میداند. او میگوید: زیبایی همچون تابشی از منشا الوهی است پس عارضی است. در هر پدیده یا شیء، یک ماده مستعد (طبیعت، ماهیت و یا جنم) وجود دارد. به تعبیری زمینه و بستر مستعد و پذیرای گرفتن کیفیت زیبایی وجود دارد. تا این بستر در شیء وجود نداشته باشد، هیچ شیء زیبایی نخواهیم داشت. اما وجود این پرتو نیز ضروری است. که البته، ماده مستعد همان خود زیبایی است. عقاید سقراط که در تضاد با عقاید نیروهای مذهبی و سیاسی آتن بود، باعث شد که وی را محاکمه کنند. او متهم به فاسد کردن جوانان و خیانت به عقاید دینی شد. سقراط به مرگ محکوم شد، اما وی با نوشیدن جام شوکران (نوعی سم)، خود را کشت.
نوشیدن شوکران
کلمات کلیدی: